در زمان ها ي گذشته ، پادشاهي تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و براي اين كه عكس العمل
مردم را ببيند خودش را در جايي مخفي كرد. بعضي از بازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه بي تفاوت از
كنار تخته سنگ مي گذشتند. بسياري هم غرولند مي كردندكه اين چه شهري است كه نظم ندارد
... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۲۱ - ۲۱:۰۵( 3 نظر , 397
بازدید )
دخترك خنده كنان گفت كه چيست
راز اين حلقه زر
راز اين حلقه كه انگشت مرا
اين چنين تنگ گرفته است به بر
راز اين حلقه كه در چهره او
اينهمه تابش و رخشندگي است
مرد حيران شد و گفت:
حلقه خوشبختي است، حلقه زندگي است
همه گفتند: مبارك باشد
دخترك گفت: دريغا كه مرا
باز در معني آن شك با... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۱۸ - ۱۰:۳۶( 4 نظر , 407
بازدید )
خدایا
از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.
نگاهی ،
یادی ،
تصویری ،
خاطره ای
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد
روزی چقدر عاشق بودیم
... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۱۸ - ۰۰:۳۴( 3 نظر , 345
بازدید )